نمی خواهم بگویم که تو بی وفا هستی چون تو معنی وفا را به من اموختی
هنگامی که تو از میان شکوفه هی گیلاس به من خندیدی من عاشقی را با تمام وجود احساس کردم.
هیچ گاه نخواهم گفت که عاشق نبودی زیرا کسی که عشق را به قلب سنگ من وارد کرد نمی تواند عاشق نباشد.
اه دلم گرفته عزیز دلم عجیب گرفته
باهیم میل به رفتن دارد در ماندن نابودی می بیند
دلم تنگ است دلم سخت تنگ است
بری
اقیانوس بی انتهی چشمیت. می دانم می دانم که دیگر به من فکر نمی کنی می دانم تمام دلتنگی هیم بیهوده است و تو با
برواز به سوی او که حتما بهترین بهترین هاست قلبم را در زیر خرواری خاطرات خزان زدهی گذشته مدفون ساختی .
به تو فکر می کنم با قلبی خونین ودلی شکسته .
دوستی می گفت
خاطرات شیرین گذشته تلخ ترین غم امروز است
وامروز در ین ساعت فریاد میزنم ای کاش عاشق نبودم