شبهای غریب

از حسن نظرتون درمورد انتخاب وبلاک ممنونم

شبهای غریب

از حسن نظرتون درمورد انتخاب وبلاک ممنونم

اسیر شب

 

جغد بارون خورده ای تو کوچه فریاد می زنه
زیر دیوار بلندی یه نفر جون می کنه
کی می دونه تو دل تاریک شب چی می گذره
پای برده های شب اسیر زنجیر غمه

دلم از تاریکی ها خسته شده
همه درها به روم بسته شده

من اسیر سایه های شب شدم
شب اسیره تور سرد آسمون
پا به پای سایه ها باید برم
همه شب به شهر تاریک جنون

دلم از تاریکی ها خسته شده
همه درها به روم بسته شده

چراغ ستاره من رو به خاموشی می ره
بین مرگ وزندگی اسیر شدم باز دوباره
تاریکی با  پنجه های سردش از راه می رسه
توی خاک سرد قلبم بذر کینه می کاره

دلم از تاریکی ها خسته شده
همه درها به روم بسته شده

مرغ شومی پشت دیوار دلم
خودشو این ور واون ور می زنه
تو رگای خسته سرد تنم
ترس مردن داره پرپر می زنه

دلم از تاریکی ها خسته شده
                 همه درها به روم بسته شده...   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد