شبی باز ازان کوچه گذشتم
خدا نکنه آدم دلش یه روز بگیره دوست داری با کوچکترین بهونه ای که بهت میدن بزنی زیر گریه اما حالا مگه بند میاد هیچ بهونه ای برای شرشر اشکات نداری هیچ غم وغصه ای هم نداری اما نمی دونم چرا نمی شه جلوی اشکاتو بگیری به خاطر همین شروع میکنی به نوشتن برای کی یا چی نمیدونی؟
اما شروع میکنی .........بی تو مهتاب...........یکی نیست بگه می بخشید تو کی از ان کوچه با اون گذشتی که حالا بی اون شدی؟خب چه فرقی میکنه مگه من چیم از بقیه کمتره مگه من نمیتونم مثل بقیه تو هوای ابری عاشق بشم ودوست داشته باشم برم یه جای خلوت داد بزنم یا اینکه تو یه غروب پاییزی دلم بگیره ودلم بخواد برم پیاده روی وانقدر پامو رو برگا سفت فشار بدم که صداشون در بیاد ومن فقط به خاطر اینکه دلم به حاله برگا سوخته انقدر گریه کنم تا خالی بشم همه فکر می کنند اینا علائم عاشقیه اما من تا حالا عاشق نشدم!!!!!!!!!!!!اما نه تو کل عمرم یه بار یکی رو خیلی دوست داشتم .....اما نتونستم احساسمو بیان کنم والانم همش افسوسه اون روزا می خورم که چرا نتونستم؟؟؟؟؟؟؟
اما چه کنم که لقب بی احساسی رو یدک می کشم چون نمیتونم در روز به صد هزار نفر بگم دوستت دارم یا خالی ببندم که”عزیزم بدون تو میمیرم”گلاب به روتون حالم از این حرفا بهم می خوره من اگه کسی رو دوست داشته باشم زندگیمو به پاش میریزم دلیلی نداره که حتما بهش بگم” بدون تو می میرم”
حتما الان دارید تودلتون بهم می خندید که :تورو چه به این حرفا؟بهتون حق میدم من ظاهرم یه ادمه
شوخ وسرد و مسخرست اما تا حالا هیچ کس نشده اون روی منو ببینه خودمم تو این دو شخصیتی خودم موندم اخه من متولد خردادهم نیستم اما فکر می کنم این شخصیت کودکیه منه بگذریم..............................
بعد میگن چه جوری میشه این همه ادمو سر کار میذاری واقعا چقدر سنگدل کلوخی؟چی کار کنم تا نیمه ی گمشده ی خودمو پیدا نکنم کس دیگه ای به دلم نمی شینه دلیلی نداره خودمو محصوره یکی کنم که هیچ علاقه ای بهش ندارم و مجبور باشم تحملش کنم چون ممکنه به طرف بر بخوره .....
این زندگی منه پس من باید زندگی کنم ....نمی تونم زندگیمو فدای یکی دیگه بکنم مگه آدم چند بار زندگی میکنه ؟ فقط در صورتی که کسی بخواد زندگیشو با من تقسیم کنه.....................
نکنی بی من از ان کوچه گذر هم بی تو اما به چه حالی من از ان کوچه گذشتم